کد خبر: ۳۳۱۵
۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

حکایت اولین عکس‌های مشهد

جیانوزی نخستین عکاس خارجی است که از سوی ناصرالدین شاه مأمور شد تا چند مجموعه عکس از ابنیه خراسان و مجموعه آستان قدس تهیه کند. نخستین عکس ثبت شده از حرم مطهر رضوی را هم او گرفته است.

اگر حساب و کتاب سال و ماه را در نظر بگیریم، احتمالا چیزی حدود 180 سال از عمر حرفه عکاسی در ایران می گذرد؛ هر چند پس از همه گیر شدن اختراع لوئی داگر (یکی از پیشگامان عکاسی) و ثبت نخستین نمونه عکس کاغذی به شیوه داگروتیپ از «ملک قاسم میرزا» به سال 1217 خورشیدی ، احتمالا قدمت فن عکاس در ایران یکی دوسالی بیشتر از 180 سال می شود. ایران دوره قاجار اگر چه از حیث توسعه یافتگی و رشد اقتصادی و اجتماعی، فاصله ای دور و دراز با جهان غرب داشت، این فاصله در زمینه عکاسی فقط 12 سال بود.

بگذریم؛ قرار نیست درباره تاریخ عکاسی بگوییم، احتمالا کاری هم به این جدل تاریخی نداریم که عکاسی صنعت است یا هنر. چه اینکه از همان ابتدای ورود این حرفه به ایران هم، کسی به چشم هنر به آن نمی نگریست. آنچه پیش روی شماست، درباره یک عکس است. عکسی به مثابه یک سند تاریخی که داستان ها و روایت های جذاب و خواندنی هم دارد. بلی، عکاسی بیش از آنکه یک هنر باشد، ابزاری مهم در تاریخ است و چه چیزی مهم تر از «سند» در تاریخ سراغ دارید؟

 

عکاسان اجنبی، معلمان شازده های قجری

بسیاری بر این باورند که ناصرالدین شاه قاجار، نقشی بی بدیل در گسترش و رواج عکاسی در ایران داشته و اسباب و مقدمات پیشرفت این حرفه را فراهم کرده است. این نظر تا حدودی درست است؛ اگر بخواهیم یک دهه را نادیده بگیریم. دقیقا 10سال قبل از مرگ محمدشاه قاجار و دست به دست شدن تاج وتخت از محمد شاه به ناصرالدین میرزا، مقدمات گسترش عکاسی در ایران فراهم شده بود، آن هم با حضور عکاسان خارجی در ایران.

ژول ریشار، مستشار و افسر نظامی اهل فرانسه بود که پیش از مرگ محمد شاه به کار نقشه برداری و عکاسی در ایران مشغول بود و اولین عکس به شیوه داگروتیپ را وی از ناصرالدین میرزا گرفت و پس از به قدرت رسیدن ناصر و تغییر پسوند میرزا به شاه، ژول ریشار هم جایی در دل سلطان تازه به دوران رسیده قاجار باز و نخستین مأموریت مهمش را با مهر و امضای شاه جوان دریافت کرد.

او مأمور شد فرمان عکس برداری از آثار و ابنیه تاریخی ایران را به اجرا بگذارد و نخستین تصاویر ثبت شده از سنگ نوشته ها و سنگ نگاره های تخت جمشید را به نام خودش سند بزند. ژول ریشار به پاس خدمات ارزنده و فراوانش به دربار و تلاش های بی وقفه اش برای ثبت عکس های بی شمار از ایران و آموزش این فن، محبوبیتی ویژه نزد ناصرالدین شاه یافت و به لقب «ریشار خان» مفتخر شد!

پس از احداث مدرسه دارالفنون و حشر ونشر و هدفی که برای تربیت نسلی نخبه و تحصیل کرده از طبقات مرفه در این مؤسسه تعریف شده بود، پای دیگر عکاسان ینگه دنیا به ایران باز و بساط آموزش و نشر عکاسی هم پهن شد. پس از ژول ریشار که به شیوه داگروتیپ عکاسی می کرد، موسیو فوکتیِ ایتالیایی هم پایش به ایران و دارالفنون باز شد و علاوه بر ریاضی و نجوم، برای شازده های قجری کلاس های عکاسی برگزار کرد.

شش سال بعد هم پای یک ایتالیایی دیگر به ایران باز شد و این بار نوبت لوئیجی پِشِه بود که به نقاط مختلف ایران سرک بکشد و عکس بگیرد. این جناب پِشه، نه تنها از تخت جمشید و پاسارگاد، که از دیگر نقاط ایران هم عکاسی کرد و سری هم به ولایت خراسان زد و چند عکس مشهور هم از مشهد خودمان گرفت.

 

 

افسر ایتالیایی اولین عکس مشهد را گرفت

عکاسی از سرحدات خراسان و سایر ولایات ایران، کار یک نفر نبود؛ این شد که یک نام دیگر از افسران ایتالیایی در عکاسی ایران به میان آمد: جیانوزی. او نخستین عکاس خارجی است که از سوی ناصرالدین شاه مأمور شد تا چند مجموعه عکس از ابنیه خراسان و مجموعه آستان قدس تهیه کند. نخستین عکس ثبت شده از حرم مطهر رضوی نیز مربوط به همین جناب جیانوزی است.

البته با این تفاوت که او مجبور بوده است از نمایی دور و در محدوده پایین خیابان (خیابان نواب صفوی امروزی) از گنبد و بارگاه مطهر رضوی عکاسی کند؛ زیرا در آن روزگار ورود غیر مسلمان به حرم قدغن بود. ناگفته نماند که اولین تصویر آرامگاه نادرشاه افشار نیز از سوی همین افسر ایتالیایی به ثبت رسیده است.

همچنین بر اساس پژوهشی که از سوی نسرین ترابی صورت گرفته، گویا قدیمی ترین عکس هایی که از مشهد وجود دارد، مربوط به جیانوزی است که بین سال های 1270 تا 1275 هجری قمری (بین سال های1232 تا 1237 خورشیدی) گرفته شده و اکنون در آلبوم 304 کاخ موزه گلستان خودنمایی می کند.

 

 

افتخاری که به نام آقارضا عکاس باشی ثبت شد

پس از توسعه دارالفنون و تربیت عکاسان خبره و زبر دست، فرصت ویژه عکاسی از ابنیه و مکان های تاریخی ایران برای عکاسان ایرانی هم فراهم شد. در سال 1245 خورشیدی (1283هجری قمری) شانس به آقارضا اقبال السلطنه، عکاس باشی ویژه دربار ناصرالدین شاه، روی آورده بود که در نخستین سفر شاه صاحبقران به خراسان و مشهد، به عکاسی از آثار تاریخی خراسان و مشهد بپردازد.

در همین سفر بود که نخستین و تنها عکس از چهره ملاهادی سبزواری ثبت و در تاریخ ماندگار شد اما مهم ترین مزیت این سفر برای آقارضا عکاس باشی این بود که او را تبدیل به نخستین عکاس ایرانی کرد که افتخار عکاسی از حرم مطهر رضوی را به دست آورد.

سال 1261 خورشیدی (1300 هجری قمری) درست 16سال پس از اولین سفر ناصرالدین شاه به مشهد، قرعه همراهی شاه در سفر دومش به خراسان، به نام منوچهرخان افتاد. سلطان صاحبقران که خودش هم دستی بر آتش عکاسی داشت، در این سفر به منوچهرخان مأموریتی ویژه داد و از او خواست عکس هایی در خور از بقاع متبرکه مسیر و به ویژه مشهد و حرم رضوی بگیرد اما گویا بعد از پایان سفر عکس های گرفته شده از سوی منوچهرخان چنگی به دل شاه نزده بود.

در اسناد موجود و خاطراتی که از اطرافیان ناصرالدین شاه و درباره منوچهرخان نقل شده، گویا او دقت چندانی در ثبت جزئیات و نوشتن اطلاعات عکس ها نداشته و در برخی موارد، این شخص ناصرالدین شاه بوده که جور کم کاری های منوچهرخان را می کشیده است و تداوم همین بی حوصلگی ها و بی دقتی ها از سوی منوچهرخان، باعث شد او مغضوب شاه شود و کم کم بساطش را از عکاسخانه مبارک همایونی جمع کند در همان سال ( 1261 خورشیدی) به فکر تأسیس عکاسخانه ای در تبریز بیفتد. اما این به معنای افول عکاسان دربار سلطان‌صاحبقران نبود؛ به نوعی آغاز دوران جوشش استعدادی درخشان از دانشجویان نخبه مدرسه دارالفنون هم بود.

 

عصر چهارم شهریور یک روز معمولی نبود

اگر چه فرصت عکاسی از مهم ترین مکان مذهبی ایران قبل از عبدالله قاجار نصیب آقارضا عکاس باشی و منوچهر خان شده بود، دو تصویر ثبت شده از این مکان مقدس، اکنون به عنوان یکی از مهم ترین اسناد به جا مانده ازدوران قاجار با موضوع عزاداری مردم مشهد در روز عاشورا شناخته می شود و این افتخار نصیب عبدالله قاجار شد. ماجرای ثبت دو فریم عکس مربوط می شود به عاشورای سال1308 هجری قمری، دقیقا سه شنبه روزی مصادف با چهارم شهریور1269خورشیدی.

این دو فریم به جا مانده از عاشورای 1308هجری قمری، نخستین تصاویر ثبت شده از عزاداری مردم مشهد در روز عاشورای حسینی در حرم مطهر رضوی و سندی مهم درباره نوع و شیوه عزاداری مردم مشهد و زائران در روز عاشوراست. آنچه در عکس هویداست، نمایی از گنبد و گلدسته است و عکاس روی یکی از پشت بام های مشرف به صحن کهنه (انقلاب) این رویداد را به ثبت رسانده است.در نگاه اول تصاویر گویاست؛ جمعیت پر شور و بی شمار عزاداران که در قالب هیئت های عزاداری وارد صحن شده و ارادتشان را به حضرت رضا (ع) نشان داده اند. نکته در خور تأمل، حضور بی شمار افرادی است که روی پشت بام حرم و مشرف به صحن د رحال تماشای این مراسم عزا هستند. اما کمی از صحن دورتر و دور گنبد مطهر رضوی هم چند نفر ایستاده یا به زیارت مشغول اند یا محو مراسم شده اند.

نکته در خور توجه دیگر درباره این عکس، ساعت ثبت تصویر است. عبدالله قاجار احتمالا به دلیل تسلطش و شناختی که از نورپردازی و نوردهی مناسب عکاسی داشته، بهترین زمان را برای ثبت عکس انتخاب کرده است. به سایه بلندی که از سمت چپ تصویر بر روی صحن و عزادارن افتاده نگاه کنید؛ سایه ایوان نقاره خانه رضوی است و باتوجه به کشیدگی آن به سمت جنوب غرب، به احتمال فراوان در ساعات نزدیک به ظهر (حدود 11 تا12) گرفته شده است. عکاس گویا از پیش خودش را و ابزارش را مهیا کرده تا تصویری خاص از ظهر عاشورا در حرم مطهر رضوی را در تاریخ ماندگار کند.

عبدالله میرزا، شازده عکاس یا نخبه

عبدالله میرزا قاجار مشهور به «عبدالله قاجار»، از نام های پر تکرار تاریخ عکاسی ایران به ویژه در دوران قاجار است.
عبدالله میرزاقاجار دومین فرزند جهانگیر میرزا قاجار (از نوادگان فتحعلی شاه و یکی از افراد پر نفوذ دربار قاجار) بود. عبدالله همچون دیگر شازده های قجری که از امکاناتی فراوان برای کسب علم بهره می بردند، درس خوانده دارالفنون بود. هوش و استعداد عجیب او در فراگیری حرفه عکاسی باعث شد به عنوان دانشجوی بورسیه به پاریس برود و بر آموخته هایش در عکاسی بیفزاید.

وین و سالزبورگ هم مقاصد بعدی او برای فراگیری دانش عکاسی بودند. عبدالله قاجار اگرچه چندین کتاب درباره فنون عکاسی نوشته بود، آموخته هایش را به عکاسی محدود نکرد؛ وی به فراگیری انواع تکنیک چاپ پرداخت و مهارت های فراوانی هم درزمینه چاپ نقشه کسب کرد.

مهارت های او در فنون مختلف چاپ با عث شد بعدها و در دوره مظفرالدین شاه قاجار، برای نخستین بار چاپ کارت پستال را در ایران رواج دهد. به گواهی اسناد، عبدالله میرزا پرکارترین عکاس دوره قاجار است و مأموریت های پیاپی و فراوانی که از ناصرالدین شاه برای عکاسی از مناطق مختلف ایران گرفته، بیانگر اعتماد ویژه سلطان صاحبقران به اوست. عبدالله قاجار علاوه بر عکاسی از ابنیه تاریخی، مأموریت های ویژه ای هم برای ثبت تصاویری از ساخت وسازهای تازه در ایران داشت.

 

ماجرای خواندنی یک مأموریت ویژه

سال1269 خورشیدی(1308هجری قمری) ریشارخان (ژول ریشار)، معلم و عکاس محبوب دوران جوانی ناصرالدین شاه، درگذشت و در گورستان آب انبار قاسم خان تهران دفن شد. در همان سال ناصرالدین شاه، عبدالله قاجار را مأمور کرد تا از سرحدات خراسان و به طور ویژه از کلات و مشهد عکاسی کند. مهم ترین آثار ثبت شده عبدالله از مشهد نیز مربوط به همین مأموریت می شود و قدیمی ترین عکس های به جامانده از آرامگاه خواجه ربیع، پل کشف رود، بقعه هارونیه و... هم نمونه هایی از این سفر پربار برای عبدالله بوده است.

عبدالله قاجار برخلاف منوچهرخان، وسواس ویژه ای در نوشتن جزئیات و اطلاعات عکس ها از خود نشان می‎داد و هر عکس را با زیرنویسی کامل از وضعیت جغرافیایی، ابعاد محیط و شرح کاملی از اماکن تاریخی، شخصیت ها و مناصبشان ارائه می کرد. همچنین نوشتن از وضعیت موجود جامعه، بخش دیگری از کار عبدالله قاجار بود که به صورت حاشیه نویسی در عکس های او دیده می شود. برای نمونه در یکی از تصاویرش، شرحی مبسوط از همه گیری بیماری وبا نوشته است.

انتخاب زوایای مختلف عکاسی برای به تصویر کشیدن و ثبت جزئیات بناهای تاریخی و اماکن مذهبی، یکی دیگر از شاخصه های این عکاس همه فن حریف قجری است.

عبدالله قاجار چند بار دیگر هم به مشهد و خراسان سفر کرد و علاوه بر مأموریت هایی که از شاه می گرفت، چند مأموریت ویژه هم از همسرش نصیب او می شد. گویا همسرش یکی از ملاکین مشهد بوده و عبدالله میرزا برای سرکشی به املاک همسرجان هم که شده، بارها به مشهد سفر کرده و در خلال یکی از همین سفرها نیز عکس های تاریخی دیگری هم از حرم مطهر رضوی گرفته است.

نسرین ترابی در کتاب «عکاسخانه ایام» خاطره خواندنی یکی از سیاحان اروپایی از مشهد را نقل کرده است و احتمال می دهد فرد مورداشاره در خاطره هانری‌رنه دالمانی، عبدا.. قاجار ، عکاس باشی ویژه دربار ناصری، باشد. در خاطرات هانری رنه دالمانی، یکی از سفرنامه نویسان و سیاحان غربی، که با عنوان «مسافرت سه ماهه از خراسان تا بختیاری» در دوره محمد علی شاه قاجار چاپ شده است، علاوه بر انتشار عکس های فراوان از مشهد و حومه، داستان کتک خوردن یک عکاس با لباس فرنگی هم نقل شده است. گویا عکاس باشی دربار ناصری با شمایلی اروپایی وارد یکی از بست های حرم مطهر رضوی شده و از آنجا که ورود بیگانگان غیر مسلمان به حرم ممنوع بوده است، عکاس نگون بخت تا سر حد مرگ کتک می خورد و اگر چند آشنا به داد او نمی رسیدند، همان جا ریق رحمت را سرکشیده به دیار باقی می شتافت.

 

منابع

در نوشتن این مطلب از محتوای کتاب‌های «تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران» نوشته یحی ذکاء (انتشارات علمی فرهنگی)،«از نقره و نور،جستارهایی در تاریخ عکاسی ایران» نوشته محمدرضا طهماسب‌پور(انتشارات تاریخ ایران)، «عکاسخانه ایام» نوشته نسرین ترابی (انتشارات کلهر) و همچنین از مقاله‌های «بعد از قاجاریه» نوشته تورج حمیدیان(شماره 18 فصلنامه حرفه هنرمند، زمستان 1385)، «بررسی عکاسان زمان قاجار در آثار باستانی و ابنیه تاریخی» نوشته مهری کسیری و پویا زمانیان(شماره هفتم فصل نامه پژوهش نامه مطالعات راهبردی علوم انسانی و اسلامی- تابستان 1396) و «شیشه‌های آشفته، عکس های بر جامانده» کاری از کاتیا سلماسی(شماره 39 و 40 نشریه بخارا-اسفند 1383)، استفاده شده است.

ارسال نظر